- غدقن کردن (دُ گَ دَ)
منع کردن. تأکید کردن. قدغن کردن. غدغن کردن. رجوع به غدغن شود
معنی غدقن کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- غدقن کردن
نهی کردن منع کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دِ گَ دَ)
لغت نامه دهخدا
غرق کردن. در آب فروبردن. تغریق. اغراق. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن ذیل اغراق) :
بر آن بادپایان با آفرین
به آب اندرون غرقه کردند زین.
فردوسی.
، فروبردن در آب و خفه کردن:
قوم فرعون همه را در تک دریا راند
آنگهی غرقه کندشان و نگون گرداند.
منوچهری.
وز خلق چون تو غرقه بسی کرده ست
این بحر بیکرانه و بی معبر.
ناصرخسرو.
از بحر غرقه کردن و سوز مخالفت
با هم موافقند به طبع آب و نار تیغ.
مسعودسعد
بر آن بادپایان با آفرین
به آب اندرون غرقه کردند زین.
فردوسی.
، فروبردن در آب و خفه کردن:
قوم فرعون همه را در تک دریا راند
آنگهی غرقه کندشان و نگون گرداند.
منوچهری.
وز خلق چون تو غرقه بسی کرده ست
این بحر بیکرانه و بی معبر.
ناصرخسرو.
از بحر غرقه کردن و سوز مخالفت
با هم موافقند به طبع آب و نار تیغ.
مسعودسعد
درست در آمدن درست در آمدن صادق بودن: گفته شما در این مورد صدق نمی کند
نیکانیدن چیزی را زیر خاک کردن، بخاک سپردن مرده بگور کردن میت، پنهان کردن
چرب کردن چرب کردن: و صورت دیگر انبیا چون: ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او علیهم السلام بر آنجا کرده و بروغن سند روسی مدهن کرده
